Clik here to view.
شوک جالب
ساعت گوشی که زنگ زد چشمامو باز کردمو دیدم همسری داره دنبال گوشیش میگرده تا خاموشش کنه . پیداش کرد و قطع کرد. یه پتوی دیگه روی من کشید و ازم خواست که دوباره بخوابم . چشمامو بستم اما خواب نبودم صدای ظرف...
View Articleدردم دردش گرفته!
الان حدودای یک نیمه شب هست و من هنوز نخوابیدم همسری توی اتاق خوابه و صدای نفس هاش رو میشنوم چقدر صدای نفسهاشو دوست دارم. سرم درد میکنه بغض گلومو فشار میده دوست دارم گریه کنم نه به خاطر خودم بخاطر کسی...
View ArticleClik here to view.
بازگشت خانواده ها
دیشب خیلی دیر خوابیده بودم بخاطر یکی از کسایی که وبلاگش رو خونده بودم فکرم بدجوری مشغول بود براش دعا میکردم که زودتر مشکلاتش حل بشه. بخاطر همین صبح با سختی بیدار شدمو و کمی سر درد داشتم . توی محل کارمم...
View ArticleClik here to view.
آرامش
ساعت یک ربع هشت بود که چشمام رو باز کردمو همسری رو دیدم که کنارمه و تو خواب نازه. چشمامو میبیندمو پتو رو محکم میپیچم دورم . دوباره چشمام رو باز میکنمو به ساعت نگاهی میندازم تا چشمم به ساعت میوفته مثل...
View ArticleClik here to view.
Article 5
پنجشنبه که راهی شرکت شدم همسری هنوز خواب بود روز تعطیلیش بود و میتونست چند ساعتی رو بدون دغدغه بخوابه . توی شرکت بحث سر سکه دادن دولت بخاطر بچه دار شدن بود و هر کسی یه نظری میداد و بعدش کلی مسخره...
View ArticleClik here to view.
زن بودن
این مطالب رو دوستانم برام فرستاده بودن از خوندنشون واقعا لذت بردم دوست دارم شما هم لذت برده باشین دوستان عزیزم در ضمن برن لایکووووو زن شدی نه برای در حسرت ماندن یک بوسهبلکه برای خلق بوسه ای از جنس...
View ArticleArticle 3
من نه عاشق هستم ؛و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر منمن دلم تنگ خودم گشته و بس…! ********************************* تو دنیای به این بزرگی..فقط پدر و مادر هستند که حاضراً مثل پاک کن، خودشون...
View ArticleClik here to view.
باران!
بالاخره پاییز از خودش یه ردی گذاشت و همه ما رو خوشحال کرد. کم کم هوا داره سرد میشه همه لباس گرماشون رو میپوشن اما من با اینکه خیلی سرمایی هستم اما هنوز با لباسای تابستونی میرم سر کار . امروز اصلا دلم...
View ArticleClik here to view.
روزمرگی
نمیدونم برای خودم چه اسمی بزارم مناسبه! تنبل ، خونسرد یا با حوصله ؟ البته یه کم تنبل هستم اما گزینه های دیگه رو نمیدونم؟! امروز صبح به یه نتیجه ای رسیدم . در مورد اینکه هر روز دیرم میشه . به این نتیجه...
View ArticleClik here to view.
Article 0
امروز قراره برم دنبال یک کاری گهگداری آرومم و گاهی پر از اضطراب میشم کاشکی کارم درست بشه دوستای عزیزم برام دعا کنید ***********************************
View ArticleClik here to view.
دلم گرفته
مثلا امروز روز عیدمون دلم میخاد تنها باشم دوست ندارم کسی رو ببینم حتی همسر!!!! اما بر خلاف میلم مجبورم نهار برم خونه مادر شوهر دلم خیلی گرفته ************************** امروز اصلا حوصله...
View ArticleClik here to view.
شب سخت
متنفرم از این کارفرماهایی که تا وارد میشن بوی گند دهنشون همه جا رو پر میکنه با اینکه توی اتاق خودم نشسته بودمو و به کارام رسیدگی میکردم اما وجود یه کارفرمای بی ملاحظه که توی سالن نسشته بود و چند متری...
View ArticleClik here to view.
راهنمایی
سلام دوست جونای عزیزم من یه مشکلی برام پیش اومده شاید شما تجربه کرده باشین عید موهام رو بلوند روشن کرده بودم کهچند ماه بعد رشد کرد و موهای سیاهم معلوم شد چون نمای جالبی نداشت رفتم آرایشگاه موهام رو...
View Articleجالب انگیز
یادم میاد بچه که بودم بعضی وقت ها با خواهرم یواشکی بابام رو نگاه می کردیم ساعت ها با دست مشغول جمع کردن آشغال های ریزی بود که روی فرش ریخته شده بود... من و خواهرم حسابی به این کارش می خندیدیم ! چون می...
View ArticleClik here to view.
بازگشت به خانه
یه جمله ی معروفی هست که تو بیشتر وبلاگا به چشم میخوره و اون اینه "تا بحال براتون اتفاق افتاده که کلی بنویسین اما یهو بپره؟"حتما شنیدین. امروز برای من این اتفاق افتاد . هر چی رشته بودم پنبه شد . اما تا...
View ArticleClik here to view.
ایام هفته
هنوز خستگی سفر از تنم در نیومده بود صبح دلم میخواست باز بخوابم اما بخاطر اینکه یکشنبه دیر رفته بودم سر کار باید امروز دیر رفتنمو جبران میکردم. کارام تقریبا سبکتر شده بود به خاطر همین کمی نت گردی میکردم...
View ArticleClik here to view.
سفری هر چند کوچک
یه کم خسته و کم خوابم و این به خاطر سفریه که امروز با همسری داشتیم . برای یه کاری که نمیخواستیم کسی بدونه راهی یکی از شهرهای اطراف شدیمو کارامون رو انجام دادیم و برگشتیم. ساعت ۵ بود که به سختی از خواب...
View ArticleClik here to view.
دغدغه های ذهنی این روزها
حی علی الصلاة ... به سمت بالکن میرمو و در رو باز میکنم حی علی الفلاح ... کش و قوسی به خودم میدم خستگی کار از تنم بیرون میاد. انگار باد عصبانیه حولم میده اما من مقاومت میکنم .حی علی خیر العمل ...به...
View ArticleClik here to view.
دوشنبه بارانی
در رو که باز کردمُ قدم به بیرون گذاشتم جون تازه ای گرفتم هوای بسیار مطبوع و زیبا و خنکی بود . کارام دیگه خیلی سبک شده بود به طوری که از بدو ورودم به شرکت نت گردی میکردم تا موقع رفتن دیگه حالم داشت بهم...
View Article
